پیشنهاد گفت وگوي فرهنگ ها و تمدن ها اولین بار در سال 1967 در سمينار بين المللي دانشگاه هارواردتوسط دکتر اسلامی ندوشن مطرح گردید


یزدفردا "محمد صادقی در مطلبی تحت عنوان :آرمان، واقعيت يا راه حل؟ به بحث گفت وگوي فرهنگ ها و تمدن ها پرداخته است که مرورش خالی از لطف نیست.

فدريكو مايور، مديركل يونسكو، در همايش بين المللي مولداوي (1998) كه با عنوان «براي يك فرهنگ صلح و گفت وگوي ميان تمدن ها، در مقابله با فرهنگ جنگ و خشونت» برگزار شد، از گفت وگوي تمدن ها به عنوان يكي از ابزارهاي مهم تحقق فرهنگ صلح ياد كرد. وي در آن همايش ابراز داشت كه ما بايد ديدگاه هاي خود را با اصول دگرپذيري و گفت وگو سازگار كنيم و به كودكان خود ارزش هاي دگرپذيري (مدارا) و گفت وگو را آموزش دهيم تا منطق خرد و احترام به عقايد ديگران، جايگزين منطق زور شود.1

اگر بيشتر جست وجو كنيم از اين گونه پيشنهادهاي خردمندانه بسيار خواهيم يافت كه نشانه بارز انديشه و نگاه مداراجويانه اهل فرهنگ و انديشه در جهان و همچنين در ايران است، براي نمونه، دكتر محمدعلي اسلامي ندوشن نيز در سمينار بين المللي دانشگاه هاروارد (1967) پيشنهاد تشكيل مجمعي از فرهنگ مداران دنيا را مطرح كرد2 ،تا نمايندگان تمامي ملت ها در آن گرد هم آمده، با نگاهي فرهنگي - و نه تنها سياسي - مسائل را بررسي و تحليل كرده و به مردم جهان گزارش دهند.

سرانجام سال 2001 با پيشنهاد ايران سال گفت وگوي تمدن ها نامگذاري شد تا نگاهي تازه، متفاوت و انسان دوستانه در فضاي سرد سياسي جهان شكل گيرد و اين در حالي انجام گرفت كه پس از جنگ سرد و خارج شدن جهان از وضعيت نظام دوقطبي جهاني، يكي از جدي ترين انديشه هاي موثر در نگاه به آينده جهان و ساكنان گيتي، نظريه برخورد تمدن ها بود. ساموئل هانتينگتون بر اساس بررسي هاي خويش كه بيشتر به تجربه هاي تاريخي گذشته و دنياي معاصر مي پرداخت، پايان برخوردهاي ايدئولوژيك و آغاز سير جديدي از برخوردهاي فرهنگي و تمدني را اعلام كرد.

در اين مجال كوتاه، اگر نگاهي به مفهوم «گفت وگو» و موضوع «گفت وگوي فرهنگ ها و تمدن ها» داشته باشيم، درمي يابيم واژه گفت وگو و مفهوم امروزي آن، كمتر نشانه يا اثري در دنياي قديم داشته و آنچه امروز از اين واژه ارجمند فهميده مي شود، كوشش در جهت حقيقت و كشف حقيقت به گونه يي هدفمند و در جهت حل يك مساله يا مشكل نظري يا عملي است و به شناخت بهتر و درست تر شركت كنندگان در گفت وگو از يكديگر مي انجامد. واژه گفت وگو يا ديالوگ به اين ترتيب در مقابل واژه تك گويي يا مونولوگ قرار گرفته و يكي از مفاهيم جديد و سازنده دنياي نو به شمار مي آيد كه تلاش دارد مناسبات و روابط كهنه و ارباب- رعيتي جهان سنت را بر هم زند و فضاي انديشه ورزي را بارور ساخته و تفاهم و شناخت از ديگري را جايگزين تقابل و ستيز با ديگري كند. با توجه به اين نكته مي توان گفت تا هنگامي كه فرهنگ گفت وگو در جامعه يي شكل نگيرد، افراد آن جامعه از موفقيت چنداني در گفت وگو با ديگر ملت ها و جوامع برخوردار نخواهند بود و تا تغيير و دگرگوني در رفتار و فرهنگ جامعه رخ ندهد، در اين زمينه هرگونه انتظاري جاي ترديد فراوان دارد.

اما درباره موضوع «گفت وگوي فرهنگ ها و تمدن ها» نيز بهتر است به دو پرسش اساسي پاسخ داده شود تا بتوان با آگاهي بيشتر و ابهام كمتري سخن گفت. پرسش نخست، اينكه در نظر بگيريم چه حرفي براي گفتن در دنياي كنوني داريم؟ و منصفانه قدرت و تاثير فرهنگ و تمدن مان در دنياي كنوني را بسنجيم. پرسش ديگر اينكه ببينيم نسبت به دنياي نو و غرب چگونه مي انديشيم؟ ما ايرانيان نسبت به گذشته خويش همواره حساسيت ويژه يي داشته و داريم و دلبستگي و علاقه به گذشته يي افتخارآميز، خاطره هايي رنگارنگ اما خالي از سود را براي ما به ارمغان آورده، هرچند مي دانيم تداوم نگرش مقلدانه به گذشته هيچ دستاوردي نداشته و ندارد. شوربختانه در جامعه ما هنگامي كه سخن از گفت وگوي فرهنگ ها و تمدن ها به ميان مي آيد، به سرعت نگاه ها به پشت سرمان هدايت مي شود و ما را به گذشته هاي دور رهنمون مي سازند. موضوع هايي چون بررسي ارتباط هاي تمدني ميان ايران و چين، ايران و يونان و... طرح مي شود و تاكيد مي كنند بدون بررسي تاريخ و گذشته نمي توان به نتيجه يي رسيد كه سخن درستي است اما آنچه نبايد فراموش كنيم اين است كه تمدن ها در مقايسه با فرهنگ ها در زماني پديد مي آيند و زماني نيز متوقف مي شوند اما فرهنگ ها پويا و زنده هستند و تداوم مي يابند. با چنين رويكردي مي توان فرار از موضوع اصلي را بارها ديد. اگر ما روزگاري از تمدني بزرگ برخوردار بوده ايم، اين به چه كار امروزمان مي آيد؟ اينكه به دنيا بفهمانيم روزگاري بر بام دنيا ايستاده بوده ايم، چه دردي از دردهاي امروز ما مداوا مي شود؟ البته به غير از خودبزرگ بيني كه گويا دوايي ندارد. سخن آخر اينكه تا امروز كتاب ها و مقاله هاي فراواني در نقد نظريه برخورد تمدن ها ديده و خوانده ايم، اما كار چنداني در جهت تقويت مباني فكري موضوع گفت وگوي فرهنگ ها و تمدن ها انجام نداده ايم كه اگر انجام مي داديم بهترين پاسخ به آن نظريه بود، زيرا موضوع گفت وگوي فرهنگ ها و تمدن ها با رهايي از زندان آرمانشهري كه براي آن ساخته ايم راه حلي واقع بينانه براي امروز و هر روز گيتي است.

و در یادداشتی دیگر محمد صادقی این موضوع را بازتر کرده و در یادداشتی که در رزنامه اعتماد  با عنوان "نگاه ايراني به جهان" به قلم محمد صادقي آورده است:
1- در خبرها آمده بود جايزه گفت وگوي جهاني كه در سال 2009 پديد آمده، به محمد خاتمي و داريوش شايگان تعلق گرفت. برگزيدگان، جايزه خود را در ژانويه سال 2010 و در مراسمي در دانشگاه آرهوس كپنهاگ دريافت خواهند كرد... اكنون و در اين مجال نگاهي به كوشش هاي فرهنگمداران ايراني كه در دوران معاصر همواره انديشه «گفت وگو» و موضوع گفت وگوي فرهنگ ها و تمدن ها دغدغه اساسي شان بوده، مي تواند بيش از هر زمان قابل توجه و تامل باشد.
2- در تابستان 1967 سمينار بين المللي دانشگاه هاروارد براي بررسي مسائل جهان و امريكا به رياست هنري كيسينجر (وي در آن زمان استاد دانشگاه هاروارد بوده است) تشكيل مي شود. در اين سمينار كه جنبه دولتي نداشته و در دعوت از افراد، تنها به شخصيت علمي و فرهنگي آنان توجه مي شده، دكتر محمدعلي اسلامي ندوشن نيز از ايران دعوت مي شود تا در ميان نمايندگان حدود 40 كشور جهان سخن بگويد. وي در پايان سخنراني اش پيشنهاد مي كند مجمعي از انديشمندان و فرهنگمداران جهان تشكيل شود و در آن مسائل مهم دنيا بررسي و به بحث گذاشته شود تا به اين ترتيب نمايندگان ملت ها نيز بتوانند ديدگاه خود را درباره آنچه در جهان مي گذرد بيان كنند و به عبارتي دنيا يك تريبون آزاد داشته باشد تا به دور از دخالت دولت ها، فرهنگ هاي كشورهاي مختلف از طريق نمايندگان شان با هم روبه رو شوند و براي حل و رفع مشكل ها و مسائل جهان چاره يي بينديشند. با وجود استقبال شركت كنندگان در سمينار از پيشنهاد دكتر اسلامي ندوشن و طرح دوباره آن در دهلي نو (در انجمن دوستي ايران و هند) اين پيشنهاد خردمندانه به اجرا درنمي آيد...
3- در اكتبر 1977 تهران و يونسكو ميزبان نخستين مجمع جهاني گفت وگوي فرهنگ ها بودند و گروهي از انديشمندان و پژوهشگران ايراني و خارجي همچون داريوش شايگان، هانري كربن، عبدالجواد فلاطوري، ژان برن، كريستيان ژامبه، احسان نراقي، ژان لويي وييارد، آرامش دوستدار، روژه گارودي، توشيهيكو ايزوتسو و... گرد آمدند تا درباره موضوع هايي مانند تبادل ميان فرهنگ ها، نقش انديشمندان شرق و غرب در زمينه فلسفه، اديان و نكات مشترك آنها و... به سخنراني، بحث و گفت وگو بپردازند. سخنران افتتاحيه آن همايش نيز داريوش شايگان بود. وي با اين پرسش كه «با توجه به تاثير جهانگير انديشه غربي آيا امكاني براي گفت وگوي واقعي ميان تمدن ها وجود دارد؟» طرح موضوع كرد تا روند همايش بر اين اساس آغاز شود و گفت وگو ميان انديشه هاي گوناگون جريان يابد...
4- در تابستان 1993 انتشار مقاله «برخورد تمدن ها» در نشريه فارين افيرز (وابسته به شوراي روابط خارجي امريكا) ذهن بسياري از فرهنگمداران و سياست پيشگان را در سراسر گيتي به خود مشغول ساخت زيرا ساموئل هانتينگتون برخورد تمدن ها را چارچوب مفهومي يا پارادايم تحليل رويدادها و دگرگوني هاي پس از جنگ سرد خواند. هانتينگتون پس از طرح اين موضوع كه هويت تمدني به طور روزافزون اهميت خواهد يافت، تمدن هاي زنده جهان را به هفت يا هشت تمدن بزرگ تقسيم كرده (تمدن هاي غربي، كنفوسيوسي، ژاپني، اسلامي، هندو، اسلاو، ارتدوكس، امريكاي لاتين و همچنين تمدن آفريقايي) و خطوط گسل ميان اين تمدن ها را منشاء درگيري ها و تقابل هاي آينده برشمرد. وي با طرح موضوع غرب در برابر سايرين به عبارتي ابراز داشت مرزبندي ها و صف آرايي هاي تازه بر اساس تمدن ها شكل مي گيرد و كانون رويارويي هاي آينده بين تمدن غرب و جوامع اسلامي- كنفوسيوسي خواهد بود. هانتينگتون باور داشت برخورد تمدن ها در سياست جهاني مسلط خواهد شد. اما وي از بسياري واقعيت ها نيز چشم پوشيده بود؛ برخوردهاي درون تمدني در غرب را ناديده انگاشته بود، با برجسته كردن روابط ميان فرهنگ ها و تمدن ها در دنياي قديم و در درازاي تاريخ و پيوند ناسازگار آن با مناسبات دنياي جديد در پي ارائه فهمي از مناسبات كنوني جهان بود كه خود جاي پرسش داشت.
مسائل مهمي چون رشد جمعيت، مسائل محيط زيست و... را چندان مورد توجه قرار نداده بود و... و مهم تر از همه اينكه نظريه هانتينگتون به «هراس از ديگري» مي انجاميد و اين خطرناك ترين آسيبي بود كه انديشه وي پديد مي آورد... اما پس از انتشار مقاله برخورد تمدن ها نقدهاي فراواني درباره آن منتشر شد و ايرانيان نيز هانتينگتون را بي پاسخ نگذاشتند. دكتر اسلامي ندوشن نخستين شخصيت ايراني بود كه در مقاله يي به نام «كدام رويارويي» پاسخي محكم و مستدل به ادعاهاي هانتينگتون داد... همچنين دكتر سيدحسين نصر نيز ضمن نوشتن مقاله يي، «برخورد تمدن ها و سازندگي آينده بشر»، با برگزاري نشست ها و سمينارهاي بين المللي براي گسترش تفاهم ميان فرهنگ ها كوشش هايي انجام داد... 5- سازمان ملل متحد پس از طرح موضوع گفت و گوي تمدن ها از سوي ايران، اين پيشنهاد را با راي و نظر موافق جامعه جهاني به تصويب رساند و سال 2001 سال گفت و گوي تمدن ها نامگذاري شد. همچنين مجمع عمومي سازمان ملل متحد پشتيباني خود را با قطعنامه هاي 23/53 ، 113/53 و 23/55 از پيشنهاد كارآمد ايران نشان داد و نخبگان، انديشمندان و سياستمداران جهان همچون كوفي عنان، كوئيچيرو ماتسوئورا (مديركل يونسكو)، خوزه ماريا ازنار، يوشكا فيشر، آنا ليندت، خاوير سولانا، كلاوس شواب (رئيس مجمع جهاني اقتصاد)، كاتپالي سري ني واسان (رئيس مركز بين المللي فيزيك نظري)، آلفونس لينگيس (استاد دانشگاه ايالتي پنسيلوانيا)، اگوستين بركه (استاد دانشگاه پاريس) و... در سخنراني هاي خويش پيشنهاد ايران و طراح آن، محمد خاتمي را ستودند... آنچه محمد خاتمي در موضوع گفت و گوي فرهنگ ها و تمدن ها با جهانيان در ميان گذاشت، انديشه يي پويا و برآمده از فرهنگ و تمدن ايران بود؛ فرهنگ و روحيه يي كه بر اساس مدارا شكل گرفته و خشونت را برنمي تابد. خاتمي «گفت و گو» را راه حلي واقع بينانه و سودمند براي بهبود بخشيدن به روابط ميان فرهنگ ها و تمدن ها (بخوانيد ملت ها) برشمرد و بر اين نكته مهم نيز تاكيد مي كرد كه تلاش براي «شناخت ديگري» به شناخت بهتر از خود مي انجامد و به اين شكل مي افزود «ستيز با ديگري» در دنياي جديد جايي نخواهد داشت. و اين بار صدا و سخني انسان دوستانه از يك فرهنگمدار در عرصه سياست جهاني طنين انداز شد و كمترين نتيجه آن شنيده شدن صدايي بود كه سال ها در ميان هاي و هوي سياست پيشگان آرزوي اينكه جهان به لب پرخنده يي تبديل شود را ناممكن كرده بود... به اميد آنكه زمزمه زيستن در جهان گفت وگو سرانجام به زوال انديشه هاي ديگرستيز بينجامد.

پي نوشت ها:-

1- منصورنژاد، محمد، رويكردهاي نظري در گفت وگوي تمدن ها (هابرماس، فوكوياما، خاتمي و هانتينگتون)، تهران، جهاد دانشگاهي، پژوهشكده علوم انساني و اجتماعي، 1381،ص50

2- برگرفته از گفت وگوي نگارنده با دكتر محمدعلي اسلامي ندوشن، براي مطالعه بيشتر نگاه كنيد به:

- روزنامه اعتماد، شماره 1616 ، 27 بهمن 1386.

- اسلامي ندوشن، محمدعلي، ارمغان ايراني، تهران، انتشارات نغمه زندگي، 1386، صص 22- 9

محمد صادقي

روزنامه اعتماد، شماره 1712 به تاريخ 10/4/87، صفحه 7 (انديشه)

  • نویسنده : یزد فردا
  • منبع خبر : خبرگزاری فردا